بحران علاقهمندان به رشته تجربی با تلنبار شدن افراد پشت کنکوری شکل و شمایل دیگری بهخود میگیرد.
عباس فرجی، کارشناس حوزه آموزش در گفت و گو با قدس چرایی این موضوع و چگونگی برونرفت از این موضوع را تحلیل میکند.
یک سوم داوطلبان تجربی پشت درهای بسته کنکور
فرجی با بیان اینکه آموزش و پرورش کشور بهصورت دورهای شاهد تورم دانشآموز و دانشجو در رشتههای مختلف بوده است، میگوید: به عنوان نمونه 15-10 سال گذشته، رشته ریاضی دچار تورم بود و ما دانشآموختگان بسیاری در رشتههای مهندسی داشتیم و حالا در خانوادههای بسیاری مهندس بیکار وجود دارد.
وی میافزاید: براساس آخرین آمار سال تحصیلی 98-97، یک میلیون و 713 هزار دانشآموز در متوسطه دوم ثبتنام کردهاند که از این تعداد 15 درصد رشته ریاضی، 43 درصد تجربی، 40 درصد انسانی و 34 درصد رشتههای فنی و حرفهای را انتخاب کردهاند. این آمار نشاندهنده نبود توازن در انتخاب رشته تحصیلی دانشآموزان متوسطه دوم است. اما اگر جزئیتر به این مسئله نگاه کنیم، شاهد تورم در رشته تجربی و پس از آن در رشته انسانی هستیم.
وی ادامه میدهد: طبق آمار سازمان سنجش، در کنکور امسال تعداد داوطلبان گروه ریاضی 152 هزار نفر بوده، در حالی که ظرفیت پذیرش رشتههای دانشگاهی برای این رشته 236 هزار کرسی اعلام شده و نشان میدهد هر دانشآموزی وارد رشته ریاضی شود و کنکور شرکت کند قطعاً در دانشگاه پذیرفته میشود. طبق این آمار، تعداد داوطلبان علوم انسانی 355 هزار نفر بوده در حالی که
308 هزار ظرفیت پذیرش دانشگاهی وجود داشته است، یعنی حدود 47 هزار داوطلب انسانی پشت دیوارهای کنکور ماندهاند.
اما وضعیت رشته تجربی بسیار متفاوت است به طوری که در کنکور امسال 594 هزار داوطلب در این گروه شرکت کردهاند و ظرفیت پذیرش دانشگاهی برای این رشته 174 هزار نفر اعلام شده بود که به طور خوشبینانه تنها یک سوم شرکت کنندگان این رشته امکان ورود به دانشگاه را داشتند و بیش از400 هزار داوطلب پشت سد کنکور ماندهاند.
تحقق رؤیای پزشکی تنها برای 8 هزار و 419 داوطلب
فرجی با اشاره به اینکه اغلب دانشآموزان متقاضی رشتههای تجربی این رشته را با رؤیای ادامه تحصیل در یکی از رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و یا داروسازی انتخاب میکنند، میگوید: این درحالی است که امسال ظرفیت پذیرش دانشجو برای این رشتهها
8 هزار و 419 نفر بوده است و در واقع 585 هزار و 581 داوطلب نه تنها در رشتهای که اولویت نخست آنها بوده پذیرش نشده، بلکه 420 هزار نفر آنها پشت درهای کنکور مانده و دچار افسردگی شدهاند؛ آموزش و پرورش و آموزش عالی باید به عنوان متولی آموزش کشور پاسخگوی این دانشآموزان باشند که چرا با ارائه آموزشهای لازم نتوانستهاند آنها را در مسیر انتخاب رشته تحصیلی آگاهانه هدایت کنند.
به گفته فرجی متأسفانه در کشور بین عرضه و تقاضای نیروی کار هیچگونه رابطه منطقی برقرار نیست، چرا که وزارتخانههای مرتبط با تحصیل و بازار کار از جمله وزارت آموزش و پرورش، علوم و کار و رفاه، به طور مستقل برنامههای خود را پیش میبرند و به یک جمعبندی دراین باره نرسیدهایم.
این کارشناس حوزه آموزش و پرورش میافزاید: باید پذیرش دانشجو با توجه به نیاز کشور در یک چشمانداز چندساله برآورد شود و بر اساس یک منشور و اطلس مشخص حرکت کنیم و هر سال این منشور بازنگری شود تا صندلیهای دانشگاهها بر اساس آن کم و زیاد شود. با این حال چنین سازوکاری در کشور ما وجود ندارد و وزارتخانههای مربوط خود را مسئول نمیبینند.
بیتوجهی آموزش و پرورش به هدایت تحصیلی دانشآموزان
این کارشناس با اشاره به ضرورت اطلاعرسانی در خصوص اهمیت سایر رشتهها به دانشآموزان و اولیای آنها میگوید: آموزش و پرورش باید بهصورت جدی روی رشته فنی و حرفهای مانند کشورهای اروپایی تمرکز کند، زیرا با جابهجا کردن ظرفیت رشته تجربی با ریاضی و یا انسانی معضل از یک رشته به رشته دیگر منتقل میشود اما مشکل اساسی حل نخواهد شد.
به گفته وی سیاستگذاریهای غلط آموزش و پرورش در دو دهه گذشته به نحوی بود که اغلب مدارس برند کشور از جمله تیزهوشان و نمونه دولتی فقط دانشآموزان رشته ریاضی را ثبت نام میکردند و تصور خانوادهها این بود که فرزندشان با انتخاب رشته ریاضی آینده تضمین شدهای دارد که متأسفانه نتیجه آن برخلاف انتظار آنها رقم خورد و اکنون دانشآموزان و اولیای آنها به دلیل ترس از بیکاری دانشآموختگان رشتههای ریاضی، به رشتههای تجربی و انسانی گرایش پیدا کردهاند. عمق فاجعه به جایی رسیده که در کنکور سال جاری تعداد داوطلبان گروه آزمایشی زبان نیز از داوطلبان گروه آزمایشی ریاضی بیشتر بوده است؛ به طوری که 174 هزار داوطلب در گروه آزمایشی زبان شرکت کرده بودند در حالی که داوطلبان ریاضی 152 هزار نفر بودند.
موفقیت الزاماً به مدرک تحصیلی با درجه بالا داشتن نیست
فرجی ادامه میدهد: برای یک دانش آموخته کارشناسی ارشد مکانیک به دلیل سطح توقع بالای وی باید یک شرکت برای کار او در نظر گرفته شود، در حالیکه در یک شرکت، ممکن است چندین تکنسین که از رشته فنی و حرفهای فارغالتحصیل شدهاند کار کنند و نرخ بیکاری هم کاهش پیدا کند. اگر آموزش و پرورش با الگوبرداری از کشورهای توسعه یافته صنعتی 75 درصد از دانشآموزان را به رشته فنی و حرفهای هدایت کند باز هم ما ظرفیت استخدام خواهیم داشت، اما متأسفانه در حال حاضر تنها 37 درصد دانش آموزان دبیرستانی کشور در مدارس فنی و حرفهای تحصیل میکنند. این مشاور آموزش و پرورش با اشاره به اینکه باید در ازای یک مهندس 10 کارمند داشته باشیم که زیر دست او کار کنند، میگوید: این قاعده در کشور ما وارونه شده است؛ ما
10 مهندس داریم درحالیکه یک نفر هم نداریم تا زیردست او کار کند. در کشورهایی مثل آلمان و بلژیک، دانشآموز به محض دریافت مدرک دیپلم، تکنسین میشود. اگر هم رشته نظری را بخواند حتماً در کنار آن یک رشته فنی، مهارت یا یک هنر را فرا میگیرد تا اگر به هر دلیلی نخواست وارد دانشگاه شود بتواند با آن مهارت کار کند.فرجی با تأکید بر اهمیت نگرش خانوادهها بر شرایط بازار کار خاطرنشان میسازد: خانوادهها هم بهتر است نگرش خود را تغییر دهند و موفقیت را صرفاً در مدرک تحصیلی بالا نبینند. بسیاری از افراد موفق در جهان از دانشگاه انصراف دادهاند و سراغ مهارتهایی رفتهاند که بتوانند با آنها کار کنند. پس موفقیت الزاماً داشتن مدرک تحصیلی بالا نیست.
نظر شما